عشق من و سعیدعشق من و سعید، تا این لحظه: 11 سال و 23 روز سن داره
باباسعیدباباسعید، تا این لحظه: 37 سال و 8 ماه و 30 روز سن داره
مامان عاطیمامان عاطی، تا این لحظه: 33 سال و 3 ماه و 26 روز سن داره
فرشته آسمونی مافرشته آسمونی ما، تا این لحظه: 7 سال و 22 روز سن داره
هم خونه شدن ماهم خونه شدن ما، تا این لحظه: 9 سال و 10 ماه و 16 روز سن داره

زندگی من وسعید و ...

دلم تنگته...

سلام عشق مامانی.خوبی عزیز دلم؟ مامانی دلم خیلی برات تنگ شده با اینکه هنوز هیچ خبری از اومدن شما نیس من دارم تموم لحظه هامو با یاد شما سپری میکنم.شاید باورت نشه اما ساعتی نیس که بدون یاد شما طی بشه. اما مامانی گلم بابا سعید هنوزم که هنوزه راضی نشده نمیدونم چی تو فکرشه که به من نمیگه وقتی بهش میگم مگه نامحرمم ناراحت میشه نمیتونم هیچی بگم فقط باید تسلیم بشم.به هیچ کسم نمیتونم چیزی بگم چون به همه گفتیم هنوز بچه نمیخوایم ولی بی خبرن از دل من که دارم از عطش نبودنت میمیرم مامانی من تصمیم گرفتم دیگه به بابایی اصرار نکنم. ازم ناراحت نشی ،من تموم تلاشمو کردم اما دیگه نمیتونم اصرار کنم مجبورم دلتگیمو خودم تنهایی به دوش بکشم کاش بابایی درک ...
10 اسفند 1393

تولد حضرت زینب (س)

سلام عشق مامانی.خوبی عزیزکم؟ عزیزم پریشب خانواده باباجون خونه ما شام دعوت بودن به مناسبت تولد عمه جون و بابایی که3و4 اسفند بود یه کیک خریدیم که سورپرایزشون کنیم.من اشتباهی فکر کردم که 4و5 اسفند بوده گفتم چهارم دعوت کنیم که وسط دو روز باشه.شب تولد حضرت زینب هم بود .خوش گذشت فقط جای شما خالی بود ان شاالله سال دیگه این موقع بغلم باشی                   دیروز روز مهندس و پرستار بود چند نفرم بهم تبریک گفتن عزیزم دیشب بابایی مرخصی داشت ناهار خونه مامانی زهرا بودیم بعداز ظهر رفتیم خونه خاله جون محبوبه یه سر به بچه ها زدیم بعدم رفتیم پیش دکتر بلقان آبادی ب...
6 اسفند 1393

شمارش معکوس...

سلام عزیزکم،خوبی عشق مامان؟ ان شاالله گل خنده همشه رو لبات باشه گلکم یک هفته ای میشه پست نذاشتم تو این هفته اتفاقات زیادی افتاد روز سه شنبه21 بهمن یه تصادف کوچیک داشتیم با سرویس شرکت،خدارو شکر کسی کاری نشد فقط یکم ترسیدیم. شب 22بهمن مهمون داشتیم به مناسبت ازدواج خاله مرضیه و عموسعید.همه بودن جز خانواده دایی میثم(دلیلشم مشخصه).بهشون یه چای ساز هدیه دادیم ان شاالله به سلامتی استفاده کنن جمعه شب هم  خونه مجید آقا؛دوست باباجون دعوت بودیم.خوش گذشت جات خالی بود عزیزم چند شب پیش خواب دیدم یه دختر ناز و تپل دارم داشتم بهش شیر میدادم وای چه حس خوبی بود خلاصه مامانی صبح تو راه شرکت داشتم فکر میکردم دیدم تقریبا چهل روز دیگه مون...
26 بهمن 1393

معرفی خاله جون زهرا...

سلام عشقم،خوبی عزیزکم؟ من که زیاد خوب نیستم یکی دو روزه حالت تهوع دارم ،میل به غذا ندارم،امروزم که اینقدر کمرم درد میکنه که سر کار طاقتم نمیاد عزیزم امروز خاله زهرا اومد اینجا .خیلی ذوق کرد آخه خاله جون نی نی خیلی دوست داره.ان شاالله باهم بریم عروسیش خاله زهرا یکی از بهترین دوستای منه ،4 سال دانشگاه ما باهم هم اتاق بودیم و از دو تا خواهر به هم نزدیک تر بودیم اما الان از هم دوریم آخه خاله جون بابل زندگی میکنه و 13ساعت تا اونجا راهه.4ماه پیش من و بابایی رفتیم بابل یک هفته مزاحمشون بودیم خیلی خوش گذشت جای شما خالی عشقم.روزی نیس که من به خاله جون فکر نکنم خیلی دوسش دارم دوریش واقعا داره اذیتم میکنه حتی با گذشت یک سال و نیم از فارغ ال...
19 بهمن 1393

اجازه دکتربرای اومدنت...

سلام عشقم.خوبی عزیزدلم،ان شاالله همیشه خنده رو لبات باشه نمیدونم چی بگم،نمیتونم خوشحالیمو بیان کنم خیلی خوشحالم.میدونی چی شده؟ خدایا شکرت خدایا هزارهزار مرتبه شکرت دیروز باباجون ساعت یک اومد دنبالم رفتیم دکتر خیلی شلوغ بود اما خداروشکر زود نوبتمون شد من خیلی استرس داشتم که خدا نکرده جواب آزمایشم خوب نباشه اما همینکه دکتر آزمایشو دید گفت عالیه،حتی از متی مازول بهتر جواب داده؛ گفت میتونید برا نی نی آسمونیتون دعوتنامه بفرستید.من که تو پوست خودم نمیگنجیدم گفت برین پیش متخصص زنان تا اقدامات لازم رو انجام بده،ان شاالله هفته بعد میرم پیش دکتر ترحمی شایدم با باباجون بریم پیش دکتر دوراندیش برا مشاوره ژنتیک،آخه باباجون خیلی حساسه میخ...
16 بهمن 1393

دلتنگی من و دودلی باباجون...

سلام نفس مامان،خوبی عزیزکم؟ ان شاالله همیشه سالم و سرحال باشی مامانی خیلی دلم گرفته همش فکر میکنم اگه خدا نخواد شما بیای پیشمون من چیکار کنم،میدونم نباید منفی فکر کنم اما نمیتونم.الان سرکارم داره اشکم در میاد دوس دارم برم یه جا تا میتونم گریه کنم بلکه یکم آروم شم مامانی فکر کنم هنوز بابایی آمادگی حضور شما رو نداره،ترس از مسائل مالی نیس فقط به خاطر تیروئید من میگه با اینکه قرص میخورم اما بابایی میگه بذار کامل خوب بشی بعد ، اما من میترسم؛میترسم که بعد خدای نکرده مشکل دار بشیم دیروز بابایی ساعت ده اومد شرکت دنبالم رفتیم آزمایش دادیم بعدم جیگر و...؛شبم بابایی مرخصی داشت امروز قراره ساعت یک بیاد دنبالم بریم دکتر جواب آزمایشمو نشون ب...
15 بهمن 1393

خرید ماشین

سلام عشقم،خوبی عزیزکم؟ ما که شکر خدا خوبیم فقط وجود شما رو کم داریم پریشب بابایی با کمک باباجون یه ماشین خریدن ساعت 8 بود با مامانی و عمه جون رفتیم عطار جات خالی باقالی خوردیم.همه میگن ان شاالله با ماشین برین دنبال نوه تون از بیمارستان بیارینش منم میگفتم ان شاالله سه سال دیگه؛اما تو دلم میگفتم ان شاالله تا یه سال دیگه.شبم خواب دیدم دوتا پسر دوقلو دارم خیلی ناز بودن به بابایی گفتم اسمشو علی بذاریم ولی اسم اون پسرم رو نفهمیدم. دیروز بابایی رفت سرکار منم تنها بودم شب ساعت 7.5 اومد رفتیم خونه مامانی وبعدش خونه خاله محبوبه،مهسا خانم خیلی گریه میکنه مامانشو اذیت میکنه قراره امروز ببرنش دکتر ان شالله زودی بیای پیشمون که همه بی صبرانه من...
4 بهمن 1393

دعاى استغفار امير المؤمنين (ع) جهت فزوني روزي و اولاد

سلام عزیزکم؛خوبی گلم؟امیدوارم همیشه سالم و سر حال باشی پریشب تصمیم گرفتم ختم استغفار امام علی (ع) که کتابش رو مامانی فاطمه بهم هدیه داده بود بخونم،نصفشو خوندم که بابایی میخواست بخوابه دیگه نخوندم،فضیلت های ختم رو برا بابایی خوندم(ادامه مطلب میذارم) وای عزیزم خوابیدیم ساعت تقریبا4صبح بود که خواب دیدم باردارم رفته بودم شرکت برا زایمان مرخصی بگیرم،دقیقا سنگینی شکمم رو حس میکردم؛خیلی حس شیرینی بود ان شاالله خدا قسمت همه بکنه فکر میکنم بخاطر همون ختم بود که خوندم تصمیم گرفتم ان شاالله ختم استغفار رو ادامه بدم راستی بابایی یه گوشی جدید خریده ان شاالله مبارکش باشه قراره ان شالله وقتی شما اومدی بده به من که همش ازت عکس بگیرم دیشبم ...
28 دی 1393

مهسا خانم ناناز به جمع ما اضافه شد

سلام عزیزدلم،خوبی نفسم؟ بالاخره اسم نی نی مشخص شد"مهسا خانم" الهی فداش شه خاله ماشاالله خیلی نازه دیروز با باباجون رفتیم دیدنش براش50 هزار تومن بردیم اصلا قابل خانم خانمارو نداشت همه میگفتن ان شاالله نوه بعدی نی نی شما باشه.منم میگفتم هنوز زوده اما ته دلم میگقتم ان شاالله راستی خانم دکتر گفته بود اگه قصد بارداری دارین باید حتما پرواوراسیل رو مصرف کنی دردش زیاد مهم نیس.منم بخاطر شما تحمل میکنم تا ان شاالله زودتر مهمون دلم بشی مواظب خودت باش نفسم مهسا خانم یک روزه                    محمد حسین خان  &nbs...
23 دی 1393

تولد دخمل خاله جون محبوبه

سلام نفسم،خوبی گلم؟ عزیزم یه خبر خوب ساعت 9 و 20دقیقه دخمل خاله محبوبه به دنیا اومد.من خیلی استرس داشتم آخه عملش یه کوچولو سخت بود.خداروشکر به خیر گذشت ان شاالله قدمش خیر باشه و عاقبت بخیر بشه. راستی هنوز اسمش مشخص نیس فداش بشم من نی نی ناز نازی رو الان خاله جون اس داده میگه ان شاالله نوه بعدی بچه شما باشه.منم تو دلم گفتن ان شاالله عزیزم راستی دیشب رفتیم سه تا النگو خریدیم بعد رفتیم پیش دکتر اسفندی آخه قرص جدیدم خیلی اذیت میکرد دکتر گفت باید استفاده کنی برام آزمایش سی بی سی اورژانسی نوشت همونجا رفتم نمونه دادم قراره بابایی الان بره آزمایش رو به دکتر نشون بده دیشب برا اولین بار با بابایی رفتیم حجامت البته دکتر گفت من تو بچ...
21 دی 1393