خدایاشکرت...
سلام عزیزدل مامان.خوبی نازنینم؟
مامانی خوب مارو سرکار گذاشتی ها.یک هفته کلی امیدوارم کردی آخرشم نیومدی.اما عیب نداره بالاخره شمام ناز داری مثل بابایی؛ منم که ناز شمادونفرو میخرم ولی باید قول بدی شبیه بابایی بشی
پنج شنبه94/2/31 عروسی خاله مرضیه بود خیلی خوش گذشت جات واقعا خالی بود.کلی رقصیدم عمه محبوبه همش میگفت نرقص مواظب نی نی باش باورش نمیشد شما نیومدی.وقتی بهش گفتم خیلی ناراحت شد منم ناراحت شدم ولی همش میگفتم ماکه نمی خواستیم بهتر که نبود اما خدا داند و دلم...
راستی جواب آزمایشمو نشون دکتر دادم گفت خداروشکر چیزی نیست فقط یکم کم خونی دارم که قرص داد روزی دوتا بخورم
دیروزم بابایی برام یه گوشی خرید که امیدوارم به زودی پر بشه از عکسای شما
خلاصه مامانی من و باباجون داریم خودمونو برا مرحله بعد آماده میکنیم لطف کن تو ذوقمون نزن و قدم رو چشممون بذار .بابایی طفلک این یک هفته خیلی خوشحال بود ؛که شما فرشته آسمونی حال ما رو گرفتی.اما عیب نداره من میدونم شما خیلی مهربونی و مامان و بابارو بیشتر از این منتظر نمیذاری
خیلی خیلی دوست دارم نفسم
مواظب خودت و خوبیات باش نفسم