عشق من و سعیدعشق من و سعید، تا این لحظه: 11 سال و 16 روز سن داره
باباسعیدباباسعید، تا این لحظه: 37 سال و 8 ماه و 23 روز سن داره
مامان عاطیمامان عاطی، تا این لحظه: 33 سال و 3 ماه و 19 روز سن داره
فرشته آسمونی مافرشته آسمونی ما، تا این لحظه: 7 سال و 15 روز سن داره
هم خونه شدن ماهم خونه شدن ما، تا این لحظه: 9 سال و 10 ماه و 9 روز سن داره

زندگی من وسعید و ...

یه اتفاق ناخوشایند...

1394/12/26 11:27
نویسنده : مامان آینده
323 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عشق مامان،خوبی نفسم؟آرام

دوسه روزه حالم خوب نبود سرما خوردم دیروز با عمه محبوبه رفتیم پیش دکتر خردمند چون بابایی عصر کار بود مجبور شدم با عمه جون برم از اونجایی که دکتر خردمند از همه قضایای ما خبر داره ازم سوال پرسید و گفت چیکار کردین منم مجبور شدم جواب بدم و گفت به شوهرت بگو بیاد تا دعوا کنم که حتما باید عمل کنه کلی منو دعوا کرد و عصبانی شد منم فقط میخندیدم ولی خیلی بد شد عمه جون فهمیدخطاخطا

ولی من به باباجون نگفتم که عمه جون فهمیده عمه هم قرار شد به کسی نگهسکوتسکوتخداکنه لو نریم باباجون خیلی اذیت میشهغمگین

ببین چقدر داریم اذیت میشیم تورو خدا بیا دیگهغمگینغمگین

مواظب خودت باش عزیزمدلشکستهدلشکسته

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)