اولین گام...
ماه پیش رفتم آزمایش های پیش از بارداری روز یکشنبه 23آذر رفتم پیش دکتر ترحمی، کلی منو دعوا کرد که چرا باردار نمیشی منم گفتم شوهرم راضی نمیشه گفت الان شرایط جسمیت عالیه باید هرچه زودتر باردار بشی
بابایی سرکار بود تنها رفتم.تو راه برگشت کلی با خودم فکر کردم.من دوست دارم هرچه زودتر شما بیای تو زندگی مون.اما بابایی هنوز آمادگی نداره
شب که بابایی از سرکار اومد بهش گفتم باید بچه دار شیم گفت باشه ایشالا یک ماه دیگه اقدام میکنیم
باور نمیکنی صبح که رفتم سرکار یه حس خاصی داشتم بابایی که زنگ زد گفتم حرف دیشبت جدی بود؟گفت:فعلا چند ماهی باشه فکرامون رو بکنیم بعد
کلافه شدم.نمیدونم چیکار کنم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی