تولد مامان عاطی...
سلام نفسم.خوبی عزیز دلم؟امیدوارم همیشه سالم و سرحال باشی
امروز تولد منه عزیزم.24 سالم شده.روز پنج شنبه بابایی برام یه اپی لیدی خرید.قربون بابایی برم که در همه حال به فکر من هست و چیزی برام کم نمیذاره از همین جا ازش تشکر میکنم ودعا میکنم ان شاالله سایشون همیشه رو سر من و شما باشه
دیروز از صبح خونه مامان زهراجون بودیم قراربود بعد ازظهر بریم بیرون اما هممون خوابیدیم ساعت6 بیدارشدیم.بعد آقاجون گفت بریم خونه عمو علی تا رفتیم و برگشتیم ساعت نه و نیم بود که عمو سعید و خاله مرضیه مارو رسوندن خونه قرار بود شام بریم بیرون که با این اتفاقات شاممون تبدیل شد به نیمرو حالا قراره ان شاالله بابایی فردا مرخصی بگیره تلافی دیشبو در بیاریم
جات خالی نیمرو رو خوردیم تا ساعت 11 بیدار بودیم خوابمون نمیبرد بس که خوابیده بودیم بالاخره خوابیدیم صبح بابایی خواب بود من ساعت 7 اومدم شرکت.این هفته بابایی بعدازظهر کاره، از این شیفتش متنفرم آخه یک هفته همو نمیبینیم و من باید همش تنها باشم کاش شما بودی عزیز دلم
راستی فردا قراره بریم پیش دکتر اسفندی ان شاالله اگه اوکی بده تصمیم داریم برا شما دعوتنامه بفرستیم.فعلا من میرم باشگاه یکم لاغر شم(البته زیاد توپول نیستم ها) و همچنین مشغول خودسازی هستیم که ان شاالله شما فرزند سالم و صالحی باشی.خودت دعا کن مامانی
مواظب خودت باش نفسم
اینم کادو عشقم