عشق من و سعیدعشق من و سعید، تا این لحظه: 11 سال و 21 روز سن داره
باباسعیدباباسعید، تا این لحظه: 37 سال و 8 ماه و 28 روز سن داره
مامان عاطیمامان عاطی، تا این لحظه: 33 سال و 3 ماه و 24 روز سن داره
فرشته آسمونی مافرشته آسمونی ما، تا این لحظه: 7 سال و 20 روز سن داره
هم خونه شدن ماهم خونه شدن ما، تا این لحظه: 9 سال و 10 ماه و 14 روز سن داره

زندگی من وسعید و ...

دلتنگی من و دودلی باباجون...

سلام نفس مامان،خوبی عزیزکم؟ ان شاالله همیشه سالم و سرحال باشی مامانی خیلی دلم گرفته همش فکر میکنم اگه خدا نخواد شما بیای پیشمون من چیکار کنم،میدونم نباید منفی فکر کنم اما نمیتونم.الان سرکارم داره اشکم در میاد دوس دارم برم یه جا تا میتونم گریه کنم بلکه یکم آروم شم مامانی فکر کنم هنوز بابایی آمادگی حضور شما رو نداره،ترس از مسائل مالی نیس فقط به خاطر تیروئید من میگه با اینکه قرص میخورم اما بابایی میگه بذار کامل خوب بشی بعد ، اما من میترسم؛میترسم که بعد خدای نکرده مشکل دار بشیم دیروز بابایی ساعت ده اومد شرکت دنبالم رفتیم آزمایش دادیم بعدم جیگر و...؛شبم بابایی مرخصی داشت امروز قراره ساعت یک بیاد دنبالم بریم دکتر جواب آزمایشمو نشون ب...
15 بهمن 1393

خرید ماشین

سلام عشقم،خوبی عزیزکم؟ ما که شکر خدا خوبیم فقط وجود شما رو کم داریم پریشب بابایی با کمک باباجون یه ماشین خریدن ساعت 8 بود با مامانی و عمه جون رفتیم عطار جات خالی باقالی خوردیم.همه میگن ان شاالله با ماشین برین دنبال نوه تون از بیمارستان بیارینش منم میگفتم ان شاالله سه سال دیگه؛اما تو دلم میگفتم ان شاالله تا یه سال دیگه.شبم خواب دیدم دوتا پسر دوقلو دارم خیلی ناز بودن به بابایی گفتم اسمشو علی بذاریم ولی اسم اون پسرم رو نفهمیدم. دیروز بابایی رفت سرکار منم تنها بودم شب ساعت 7.5 اومد رفتیم خونه مامانی وبعدش خونه خاله محبوبه،مهسا خانم خیلی گریه میکنه مامانشو اذیت میکنه قراره امروز ببرنش دکتر ان شالله زودی بیای پیشمون که همه بی صبرانه من...
4 بهمن 1393

دعاى استغفار امير المؤمنين (ع) جهت فزوني روزي و اولاد

سلام عزیزکم؛خوبی گلم؟امیدوارم همیشه سالم و سر حال باشی پریشب تصمیم گرفتم ختم استغفار امام علی (ع) که کتابش رو مامانی فاطمه بهم هدیه داده بود بخونم،نصفشو خوندم که بابایی میخواست بخوابه دیگه نخوندم،فضیلت های ختم رو برا بابایی خوندم(ادامه مطلب میذارم) وای عزیزم خوابیدیم ساعت تقریبا4صبح بود که خواب دیدم باردارم رفته بودم شرکت برا زایمان مرخصی بگیرم،دقیقا سنگینی شکمم رو حس میکردم؛خیلی حس شیرینی بود ان شاالله خدا قسمت همه بکنه فکر میکنم بخاطر همون ختم بود که خوندم تصمیم گرفتم ان شاالله ختم استغفار رو ادامه بدم راستی بابایی یه گوشی جدید خریده ان شاالله مبارکش باشه قراره ان شالله وقتی شما اومدی بده به من که همش ازت عکس بگیرم دیشبم ...
28 دی 1393

مهسا خانم ناناز به جمع ما اضافه شد

سلام عزیزدلم،خوبی نفسم؟ بالاخره اسم نی نی مشخص شد"مهسا خانم" الهی فداش شه خاله ماشاالله خیلی نازه دیروز با باباجون رفتیم دیدنش براش50 هزار تومن بردیم اصلا قابل خانم خانمارو نداشت همه میگفتن ان شاالله نوه بعدی نی نی شما باشه.منم میگفتم هنوز زوده اما ته دلم میگقتم ان شاالله راستی خانم دکتر گفته بود اگه قصد بارداری دارین باید حتما پرواوراسیل رو مصرف کنی دردش زیاد مهم نیس.منم بخاطر شما تحمل میکنم تا ان شاالله زودتر مهمون دلم بشی مواظب خودت باش نفسم مهسا خانم یک روزه                    محمد حسین خان  &nbs...
23 دی 1393

تولد دخمل خاله جون محبوبه

سلام نفسم،خوبی گلم؟ عزیزم یه خبر خوب ساعت 9 و 20دقیقه دخمل خاله محبوبه به دنیا اومد.من خیلی استرس داشتم آخه عملش یه کوچولو سخت بود.خداروشکر به خیر گذشت ان شاالله قدمش خیر باشه و عاقبت بخیر بشه. راستی هنوز اسمش مشخص نیس فداش بشم من نی نی ناز نازی رو الان خاله جون اس داده میگه ان شاالله نوه بعدی بچه شما باشه.منم تو دلم گفتن ان شاالله عزیزم راستی دیشب رفتیم سه تا النگو خریدیم بعد رفتیم پیش دکتر اسفندی آخه قرص جدیدم خیلی اذیت میکرد دکتر گفت باید استفاده کنی برام آزمایش سی بی سی اورژانسی نوشت همونجا رفتم نمونه دادم قراره بابایی الان بره آزمایش رو به دکتر نشون بده دیشب برا اولین بار با بابایی رفتیم حجامت البته دکتر گفت من تو بچ...
21 دی 1393

میلاد پیامبر رحمت وزیارت امام رضا(ع)

سلام عزیزکم،خوبی نفسم؟ دیروز 17 ربیع الاول؛میلاد پیامبر اکرم بود . من وبابایی تصمیم گرفتیم بریم زیارت امام رضا(ع) جات خالی صبح ساعت 10 راه افتادیم هوا هم خیلی سرد بود.مامانی فاطمه  هم همراه ما اومد.نزدیک ساعت یک بود رسیدیم زیارت کردیم و نهار خوردیم ساعت 3.5راه افتادیم ساعت 6 رسیدیم خونه زیارت خوبی بود همونجا از امام رضا(ع) عیدی چند تا فرزند سالم و صالح خواستم بابایی هم از آقا عیدی خواسته بود اما به من نگفت امیدوارم سایه باباجون همیشه رو سرما باشه.ان شاالله بابایی همیشه شاد و سلامت باشه دوسش دارم هزارتا البته شماروهم دوست دارم عسیسم مواظب خودت باش نفسم ...
20 دی 1393

خداحافظ متی مازول...

سلام نفسم،خوبی گل نازم؟ عزیزم دیروز بابایی مرخصی گرفته بود ساعت 6 رفتیم پیش دکتر اسفندی.اول آزمایشها رو دید.گفت همه چیز عالیه بعد بابایی گفت قصد بچه دار شدن داریم اول کلی دعوا کرد که هنوز زوده،برین بگردین و ال و بل... ماهم گفتیم ما تصمیمون رو گرفتیم و دکتر هم قرصمو عوض کرد گفت تا سه ماه مصرف کن تا بدنت عادت کنه بعد میتونید اقدام کنید. برا 11.14 آزمایش نوشت دعا کن مامانی همه چیز خوب پیش بره بعد از دکتر با باباجون رفتیم شام جوجه خوردیم قضای شام تولدم بود قربون سعیدم برم که اینقد مهربونه . ان شاالله همیشه سایه عشقم رو سر ما باشه مواظب خودت باش نفسم            &nbs...
15 دی 1393

تولد مامان عاطی...

سلام نفسم.خوبی عزیز دلم؟امیدوارم همیشه سالم و سرحال باشی امروز تولد منه عزیزم.24 سالم شده.روز پنج شنبه بابایی برام یه اپی لیدی خرید.قربون بابایی برم که در همه حال به فکر من هست و چیزی برام کم نمیذاره از همین جا ازش تشکر میکنم ودعا میکنم ان شاالله سایشون همیشه رو سر من و شما باشه دیروز از صبح خونه مامان زهراجون بودیم قراربود بعد ازظهر بریم بیرون اما هممون خوابیدیم ساعت6 بیدارشدیم.بعد آقاجون گفت بریم خونه عمو علی تا رفتیم و برگشتیم ساعت نه و نیم بود که عمو سعید و خاله مرضیه مارو رسوندن خونه قرار بود شام بریم بیرون که با این اتفاقات شاممون تبدیل شد به نیمرو حالا قراره ان شاالله بابایی فردا مرخصی بگیره تلافی دیشبو در بیاریم جات خالی...
13 دی 1393